نام : پايان يک رابطه …
نويسنده : b@r@n73
ژانر : عاشقانه اجتماعي
قسمتي از متن رمان:
با احساس تهوع شديدي از خواب بيدار شد.
با شتاب به سمت دستشويي رفت و عق زد، اما چيزي بالا نياورد.
سرگيجه امانش را بريده بود.يک دستش را به سرش گرفت و با دست ديگرش شير آب را باز کرد.عرق هاي سردي روي پيشانيش نشسته بود.
صورتش را آب زد و بدون اينکه آن را خشک کند از دستشويي بيرون آمد.
به سمت اتاقش رفت و با بيحالي روي تخت نشست.
گوشي را از روي پاتختي برداشت… يک تماس بي پاسخ و يک پيام نخوانده داشت…
پيام را باز کرد:”يادت باشه … خودت خواستي.”
يک تماس هم از همان شماره.
با حرص مبايلش را خاموش کرد و روي پاتختي پرت کرد.
بي توجه به حال خرابش برخاست و از اتاق بيرون رفت…
به سمت آشپزخانه رفت؛ ليواني برداشت و در يخچال را باز کرد ، نصف ليواني شير ريخت.
روي صندلي ميز ناهار خوري نشست.بيسکويتي از روي ميز برداشت و گاز کوچکي به آن زد.
شير را يک سره ، سر کشيد.برخاست ، ليوان را درون ظرفشويي و بيسکويت را داخل سطل آشغال انداخت .
به طرف حال رفت و روي مبل جلوي تلويزيون نشست. کنترل تلويزيون را در دست گرفت،
قبل از روشن کردن تلويزيون نگاهش را به ساعت دوخت؛ ?:?? …همزمان با پايين آوردن سرش ،صداي بسته شدن در ورودي آمد. Name: the end of a relationship ...
Author: b @ r @ n73
Genre: Romance Social
Part of the novel:
With a feeling of severe nausea woke up.
Grab went to the bathroom and puked, but not above it.
Dizziness bless Bvd.yk cut his arm to his head and with his other hand on the forehead cold the water was sitting Krd.rq.
His face without making it dry up and water came out of the bathroom.
Went to his room and sat on the bed lethargy.
Picked up the phone from the nightstand ... a missed call and a message read on ...
Open the message was: "Remember ... you wanted."
A call from the same number.
With greed Mbaylsh off and threw it on the nightstand.
We got up and left the room, oblivious to destroy it ...
Went to the kitchen, grabbed a drink and opened the refrigerator, poured half a glass of milk.
Nshst.byskvyty dining table chair from the table and ran a small gas to it.
A saddle valve, the Kshyd.brkhast, glasses into the dishwasher and biscuits put into the recycle bin.
We went and sat on the sofa in front of the television. TV remote in hand,
Turn on the TV to watch Sewing before his eyes;?: ?? ... At the same time lowering her voice was closing the gate.
This version of رمان پايان يک رابطه Android App comes with one universal variant which will work on all the Android devices.
If you are looking to download other versions of رمان پايان يک رابطه Android App, We have 1 version in our database. Please select one of them below to download.